پسر بچههایی که لباس چهارخانهای که در میان رنگهایش یک رنگ صورتی جا بازکرده را پوشیده اند، یکی یکی وارد حیاط آسفالت شده مدرسه میشوند. مدرسه دو نوبته است ومنتظرند تا نوبت اول که بعضی هاشان دیگر از بین میلههای پشت پنجره وقتی معلم حواسش نیست سرک می کشند، تعطیل شوند. بعضی فوتبال بازی میکنند و بعضی دیگر هم دنبال هم کردهاند و طول حیاط مدرسه را میدوند.
زنگ نوبت اول که می خورد صف میگیرند. مدرسه دو تا در دارد و تداخلی بین آنها نیست. نوبت دوم توی حیاط صف میگیرند و ردیف می شوند پشت سرهم. لباسها همه متحدالشکل است اما شلوارها هر کدام سازی میزند. همین که پسر بچهها را مجبور کنی پیراهن چهارخانهای که ردی صورتی دارد را بپوشد، هنر بزرگی کرده ای.
صفها منظم است و بچه ها زیر نور آفتاب بهمن ماه که بیشتر از هر روز دیر پر فروغ تر میتابد، ایستادهاند.
امروز قرار است در مدرسه شهید محسن کاظمی اتفاق دیگری رقم بخورد. امروز مراسم صف قرار است مهمان داشته باشد و چه مبارک مهمانی. معلم و بچههای انتظامات بچه ها را آماده میکنند. صدای یا حسین و یا رضای بچه ها می پیچید توی حیاط و می شود یک کهکشان نور و میرود تا صحن انقلاب.
مدرسه شهید محسن کاظمی امروز میزبان خادمان امام رئوفی است که رضا نام دارد. امامی که وقتی هر ایرانی اسمش را می شنود دریایی درونش به تلاطم در میآید.
خادمان که کاور خادمی تنشان دارند، آماده میشوند تا در مراسمی پرچم امام رضا را در مدرسه به اهتزار در آوردند. مراسم پرچم گردانی مدت هاست از سمت آستان قدس در مدارس شهر اصفهان می چرخد و حال وهوای بچهها را منقلب می کند. در سالن باز میشود و خادمان که پرچمی سبز را در یک قاب زیبا گذاشتهاند روی سکوی حیاط مدرسه می ایستند وصدا پخش می شود. توی صف بچههای منقلب کم نیستند. صلوات خاصه وصدای استاد مرحوم کریم خانی میپیچد توی فضا و می رود توی سلولهای بدن همه و میشود اشک و جاری می شود روی گونهها. موسیقی شعر تمام صحنها را پیش روی آدم تصویر میکند و وقتی میرسد جلوی ایوان طلا میخواند" آمدهام ای شاه پناهم بده خط امانی زگناهم بده". دلم همه را میبرد و بند " ای حرمت ملجا درماندگان دور مران ازدر و راهم بده " دیگر مهلتی به کسی نمیدهد و شانه ها می لرزد و پسر بچههایی که تا چند دقیقه قبل از سرو کول هم بالا می رفتند، توی لاکشان فرو میروند و آرام اشک می ریزند. بعضی هاشان چنان با حزن گریه میکنند که کسی باورش نمیشود این پسر بچه پر جنب وجوش با این شعر بتواند گریه کند. کرمیخانی میخواند" لایق وصل تو که من نیستم اذن به یک لحظه نگاهم بده رضا جان" .
این بند مخصوص آنهایی است که تا به حال زائر نشدهاند و در میان این پسرکان معصوم کم نیستند کسانی که بی بهره ماندهاند از زیارت. پرچم باز شده و در میان دستان خادمانی که صورتشان از خادمی خیس است جلوه خاصی پیدا کرده است.
زریبفان مسئول کمیته تشریفات و پرچم گردانی دبیرخانه آستان قدس از بچه ها میپرسد چه کسی دلش میخواهد خادم شود و همه دستها سریع بالا میرود. او که سالهاست خادم است به بچهها قول میدهد برای آنها زیارت نیابتی به جا بیاورد و یک کشیک خدمت انجام دهد و انها هم قول بدهند تا درمدرسه کمک یار هم باشند و قدر پدر ومادر ومعلم را بدانند وخوب درس بخوانند.
پرچم بالا روی روی دست خادمها و بچه ها توی صف میروند تا از زیر پرچم حضرت رضا عبور کنند . بچهها کمی خم می شوند پرچم را می بوسند و می رودند تا لقمههای متبرک به نمک امام رضا را بگیرند و نمک نوش جانشان بشود و برود توی سلول هایشان و متنعم از سفره امام رئوف شوند.
به گفته زریبافان مسئول گروه تشریفات وپرچم دبیرخانه آستان قدس این مدرسه چهارمی است که خادمان امام رضا در دو هفته گذشته برای مراسم پرچم گردانی میآیند. «برنامه پرچم گردانی همیشه هست. اگر بدانیم مدرسهای از نظر تغذیه واقتصادی ضعیف هستند، صبحانه یا ناهار به صورت ساندویچی برای بچه ها تدارک میبینیم. همه غذاها متبرک به نمک سفره خانه حضرت رضا.هستند.»
زریبافان در خصوص نحوه انتخاب مدارس برای مراسم پرچم گردانی گفت: «این مراسم با توجه به درخواست مدارس که باید از کانال آموزش وپرورش انجام شود، صورت می گیرد. درخواست مدارس از سمت دبیرخانه به ما ارجاع میشود وما با رابط مدارس برای روز وساعت حضور گروه تشریفات وپرچم دبیرخانه، هماهنگ می شویم.»
بنا به گفته زریبافان این مراسم تا کنون در تمام مقاطع از ابتدایی تا دبیرستان درتمامی نواحی انجام شده است و تقریبا در طول هفته در چهارشنبههای امام رضایی و مناسبتهای مختلف انجام میشود.
خبرنگار خانم کاظمی